-ابتداازاومي پرسم حالت بهتراست؟ اوخواهد گفت "آري" من درجواب مي گويم:خدا را شکر
-بعدازاومي پرسم چه خورده اي؟ لابد نام غذايي راخواهد آورد.من مي گويم گوارا باد.
-درپايان مي پرسم پزشکت کيست؟ نام پزشکي رامي گويدومن پاسخ مي دهم:مقدمش مبارک باد.
...................................
چون به خانه ي بيماررسيد همان گونه که ازپيش آماده شده بودبه احوال پرسي پرداخت:
-کر گفت:"چگونه اي؟"
بيمارگفت: مُردم
کر گفت: خدارا شکر
بيمارازاين سخن بيجا برآشفت.
-بعدازآن پرسيد:"چه خورده اي؟"
بيمارگفت: زهر
کر گفت: گواراباد.داروي خوبي است.
بيمار ازاين پاسخ نيزبيشتربه خود پيچيد.
-بعد ازآن کر گفت:" ازطبيبان کيست او کاوهمي آيد به چاره پيش تو؟"
بيمار که آشفتگي وناراحتي اش به نهايت رسيده بود در پاسخ گفت:
عزرائيل مي آيد, برو.
کر گفت: پايش بس مبارک.شاد شو